سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم چه هیچ کس نیست جز که در فتنه‏اى است ، لیکن آن که پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده پناهد که خداى سبحان فرماید : « بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است » ، و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى ، و خشنود از آنرا آشکار نماید ، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها ، لیکن براى آنکه کارهایى که مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پدید آید ، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى‏شمارند ، و بعضى افزایش مال را پسندند و از کاهش آن ناخرسندند . [ و این از تفسیرهاى شگفت است که از او شنیده شده . ] [نهج البلاغه]

چشمای خیس من

 
 
موضوع:

:پسر
.با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک
. کارت رو داخل دستگاه میذارن.

. کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

. پول و کارت رو میگیرن و میرن.


دخترها:


. با ماشین میرن دم بانک.

. در آینه آرایششون رو چک میکنن.

. به خودشون عطر میزنن.

. احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

. در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

. در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

. بلاخره ماشین رو پارک میکنن.

. توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

. کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

. کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

. دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

. کارت رو وارد دستگاه میکنن.

. توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

. کد رمز رو وارد میکنن.

ده دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن

. کنسل میکنن.

. دوباره کد رمز رو میزنن.

. کنسل میکنن.

. دوست پسرشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه.

. مبلغ درخواستی رو میزنن.

. دستگاه ارور (خطا) میده.

. مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

. دستگاه ارور (خطا) میده.

. بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

. انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن.

. پول رو میگیرن.

. برمیگردن به ماشین.

. آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

. توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

. استارت میزنن.

. پنجاه متر میرن جلو.

. ماشین رو نگه میدارن.

. دوباره برمیگردن جلوی بانک.

. از ماشین پیاده میشن.

( کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذارن برای آدم

. سوار ماشین میشن.

. کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.

. آرایششون رو توی آینه چک میکنن.

. احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

. میندازن توی خیابون اشتباه.

. برمیگردن.

. میندازن توی خیابون درست.

. پنج کیلومتر میرن جلو.

. (ترمز دستی رو آزاد میکنن )میگم چرا انقدر یواش میره